acceleration principle “اصل شتاب ،براساس اين اصل سرمايه گذارى متناسب است با تغييرات توليد که با رابطه زير بيان مى گردد: ،I = A * Y بازرگانى : يعنى سرمايه گذارى مساوى است با حاصلضرب ضريب شتاب ميزان سرمايه گذارى لازم براى افزايش يک واحد توليد در تغييرات در توليد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه acceleration space
acceleration space الکترونيک : فضاى شتاب
Read More »ترجمه کلمه acceleration time
acceleration time کامپيوتر : زمان شتاب
Read More »ترجمه کلمه accelerationists
accelerationists بازرگانى : شتاب گرايان مکتبى که بر اساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبيعى بيکارى بدون اينکه قادر باشد اين نرخ را کاهش دهد باعث تسريع تورم خواهد شد. ميلتون فريدمن و ادموند فلپس از پيروان اصلى اين گروه ميباشند
Read More »ترجمه کلمه accelerative
accelerative تسريع کننده ،مستعجل ،شتابى ،تندى ،مايه افزايش
Read More »ترجمه کلمه accelerator
accelerator “شتابدهنده ،شتابگر،تسريع کننده( در تيربار)،شتاب دهنده ،شتاباننده ،تندکن ،شتابنده علوم مهندسى : تند کننده الکترونيک : الکترد شتاب ده عمران : ماده معينى که به بتن اضافه ميشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اوليه تسريع نمايد . کلرور کلسيم تا دو درصد يکى از معمو”
Read More »ترجمه کلمه accelerator board
accelerator board “تخته تسريع ،برد تسريع ،تخته شتابنده کامپيوتر : تخته شتاب دهنده”
Read More »ترجمه کلمه accelerator catalyst
accelerator catalyst شيمى : کاتاليزور شتاب دهنده
Read More »ترجمه کلمه accelerator pedal
accelerator pedal “پدال گاز( پايى) علوم مهندسى : پدال گاز”
Read More »ترجمه کلمه accelerator winding
accelerator winding علوم هوايى : سيم پيچى سرى که در تنظيم کننده هاى ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دو سر پلاتين ميدان مغناطيسى را به سرعت کاهش ميدهد و باعث بسته شدن هرچه سريعتر پلاتين ميشود
Read More »