abuting surface عمران : سطح مجاور
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه abutment
abutment “پايه کنارى پل ،کرانپايه ،پايه کنارى ،تکيه گاه ،نيمپايه ،کنار،طرف ،مرز،حد،(در پل سازى)نيم پايه ،پايه جناحى ،پشت بند ديوار،بست ديوار،نزديکى ،مجاورت ،اتصال علوم مهندسى : نيم پايه معمارى : ديوار پشتيبان”
Read More »ترجمه کلمه abutments
abutments “تکيه گاههاى انتهائى عمران : ديوارهاى پشتيبان ديواره هاى انتهائى دوطرف پل”
Read More »ترجمه کلمه abuttal
abuttal عمران : زمين مجاور
Read More »ترجمه کلمه abuttals
abuttals )=abutment(مرز،زمين سر حدى ،زمين همسايه ،زمين مجاور
Read More »ترجمه کلمه abutting
abutting مجاور،هم مرز،همسايه
Read More »ترجمه کلمه abutting edge
abutting edge علوم مهندسى : لبه ضربه گير
Read More »ترجمه کلمه abutting face
abutting face علوم مهندسى : صفحه ضربه گير
Read More »ترجمه کلمه aby
aby خريدن ،پرداختن ،کفاره دادن ،ايستادگى کردن ،ايستادن
Read More »ترجمه کلمه abye
abye خريدن ،پرداختن ،کفاره دادن ،ايستادگى کردن ،ايستادن
Read More »