فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
aborigines سکنه اوليه يک کشور،جانوران و گياهان بومى
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه aborning
aborning در حال زايش ،در بدو تولد،در حال تولد
Read More »ترجمه کلمه aborsement
aborsement سقط جنين
Read More »ترجمه کلمه abort
abort “صرف نظر کردن ،سقوط کردن موشک يا هواپيما،ناموفق ،سقوط کردن ،عدم موفقيت درانجام ماموريت ،بچه انداختن ،سقط کردن ،نارس ماندن ،ريشه نکردن ،عقيم ماندن ،بى نتيجه ماندن کامپيوتر : خاتمه غير عادى علوم هوايى : متوقف کردن يک سلسله عمليات در حال اجراء علوم نظامى : ان”
Read More »ترجمه کلمه aborticide
aborticide جنين کشى ،دواى جنين کش ،دواى سقط جنين ،عامل سقط
Read More »ترجمه کلمه abortifacient
abortifacient بچه انداز،سقط جنين کننده ،سقط جنينى
Read More »ترجمه کلمه abortion
abortion “سقط جنين ،بچه اندازى ،سقط نوزاد نارس يا رشد نکرده ،عدم تکامل قانون ـ فقه : اسقاط جنين روانشناسى : سقط جنين”
Read More »ترجمه کلمه abortionist
abortionist کسى که موجب سقط جنين ميشود،سقط جنين کننده
Read More »ترجمه کلمه abortive
abortive مسقط،رشد نکرده ،عقيم ،بى ثمر،بى نتيجه
Read More »ترجمه کلمه abortive foatus
abortive foatus قانون ـ فقه : جنين ساقط
Read More »