improvise بالبداهه ساختن ،انا ساختن ،تعبيه کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه improvisator
improvisator بديهه گو،بديهه ساز،حاضر جواب
Read More »ترجمه کلمه i have heard it of old
i have heard it of old از قبل اين سخن را شنيده ام
Read More »ترجمه کلمه improvisatore
improvisatore بديهه گو،بديهه سرا
Read More »ترجمه کلمه improvident
improvident “بى احتياط،لاابالى قانون ـ فقه : بى احتياط”
Read More »ترجمه کلمه improvidently
improvidently بدون مال انديشى ،از روى ،بى احتياطى
Read More »ترجمه کلمه improvisation
improvisation “بديهه گويى ،بديهه سازى ،حاضر جوابى ،تعبيه ،ابتکار روانشناسى : نقش گزارى ارتجالى”
Read More »ترجمه کلمه improvement in stock breading
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپايان
Read More »ترجمه کلمه improver
improver اصلاح کننده ،ترقى کننده ،بهبودى دهنده ،لايى که درپشت دامن زنانه ميگذارند
Read More »ترجمه کلمه improvidence
improvidence “بى احتياطى ،عاقبت نينديشى ،اسراف قانون ـ فقه : بى احتياطى”
Read More »