implicit costs “هزينه هاى ضمنى بازرگانى : هزينه هاى نامرئى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه implicit agreement
implicit agreement موافقت ضمنى
Read More »ترجمه کلمه i am awkwardly situated
i am awkwardly situated بد جورى گرفتار شده ام
Read More »ترجمه کلمه i had hom there
i had hom there اينجا گيرش اوردم( يابراوغالب امدم) ،اينجا ديگر چيزى نگفت
Read More »ترجمه کلمه implication
implication “اشاره ،تلويح ،دلالت ،معنى ،مستلزم بودن ،مفهوم قانون ـ فقه : استنباط روانشناسى : معناى ضمنى”
Read More »ترجمه کلمه implicative
implicative تضمينى ،فهماننده ،دلالت کننده
Read More »ترجمه کلمه implicit
implicit “تلويحى ،ضمنى ،التزامى ،مجازى ،اشاره شده ،مفهوم ،تلويحا فهمانده شده ،مطلق ،بى شرط قانون ـ فقه : ضمنى ،بلا اعتراض روانشناسى : نااشکار”
Read More »ترجمه کلمه impletion
impletion پرى ،پرسازى
Read More »ترجمه کلمه implex
implex پيچيده ،پيج در پيچ ،تودرتو
Read More »ترجمه کلمه implicate
implicate دلالت کردن بر،گرفتار کردن ،مشمول کردن ،بهم پيچيدن ،مستلزم بودن
Read More »