ترجمه کلمه i. for doing any thing

i. for doing any thing عدم صلاحيت در همه کارها

ترجمه کلمه impassion

impassion بر انگيختن ،شوراندن ،تحريک کردن ،به هيجان اوردن ،بر سر شهوت اوردن

impassionate بر انگيخته ،شوريده ،تحريک شده ،تهييج شده ،به جنبش امده ،بهوس افتاده

impassibility بى حسى ،عدم حساسيت ،تحمل ناپذيرى ،بيدردى

impassible بى حس ،فاقد احساس ،بيدرد

impassibly بطور تالم پذير،بى نشان دادن احساس درد،بى نشان دادن عاطفه

impassable غير قابل عبور،صعب العبور،بى گدار،نا گذرا

impassablility نا گذشتنى ،امکان ناپذيرى ،عدم قابليت عبور،غير قابل پذيرش

impasse کوچه بن بست ،(مج ).حالتى که از ان رهايى نباشد،وضع بغرنج و دشوار،گير،تنگنا

impassability غير قابل عبوربودن