ترجمه کلمه i.f.f. system

i.f.f. system الکترونيک : دستگاه تشخيص

ترجمه کلمه immiscible

immiscible “اميخته نشدنى ،اميزش ناپذير،نا در هم اميختنى ،مخلوط نشدنى معمارى : مخلوط نشدنى شيمى : امتزاج ناپذير”

immiscible solvent شيمى : حلال امتزاج ناپذير

immingle درهم اميختن ،بهم اميختن ،مخلوط کردن

imminution کاهش ،کسر،کم شدگى ،باريک شدگى ،خرد،کوچک

immiscibility “حالت مخلوط نشدنى ،غير قابليت اختلاط شيمى : امتزاج ناپذيرى”

imminency )imminence(نزديکى ،مشرف بودن ،قرابت ،وقوع خطر نزديک

imminent “نزديک ،قريب الوقوع ،حتمى قانون ـ فقه : قريب الوقوع ،تهديد کننده علوم نظامى : خطرناک”

imminently بطور تهديد کننده ،بطور خطرناک

immigration “مهاجرت از….. ،درون کوچى ،مهاجرت ،کوچ قانون ـ فقه : مهاجرت ،توطن روانشناسى : درون کوچى زيست شناسى : برون کوچى بازرگانى : مهاجرت بداخل”