hard and fast سخت ومحکم ،غير قابل تغيير وانحراف ،لازم الاجراء،ثابت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hard and fast rule
hard and fast rule قانون ـ فقه : قانون خشک و سخت
Read More »ترجمه کلمه hard (orbony)palate
hard (orbony)palate بخش جلو کام ،کام استخوانى ،کام
Read More »ترجمه کلمه hard acid
hard acid شيمى : اسيد سخت
Read More »ترجمه کلمه harbourless
harbourless بى بندر،بى پناه
Read More »ترجمه کلمه hard
hard “بشدت ،بسرعت ،سفت ،دشوار،مشکل ،شديد،قوى ،سخت گير،نامطبوع ،زمخت ،خسيس ،درمضيقه ورزش : مستقيما در مسير موردنظر علوم هوايى : سخت”
Read More »ترجمه کلمه h.e.t.p
h.e.t.p شيمى : height equivalent of theoretical plateارتفاع معادل بشقابک نظرى
Read More »ترجمه کلمه hack knife
hack knife علوم مهندسى : چاقوى مخصوص برش کامل
Read More »ترجمه کلمه harbour-master
harbour-master رئيس بندر( گاه) ،بندربان ،شاه بندر
Read More »ترجمه کلمه harbourage
harbourage “لنگرگاه ،پناه علوم نظامى : پهلو گرفتن در بندر”
Read More »