hack “ضربه خطاى دست به بازوى حريف ،لگد زدن عمدى در رگبى ،کلنگ ،سرفه خشک وکوتاه ،چاک ،برش ،شکافى که بر اثر بيل زدن يا شخم زده ايجاد ميشود،ضربه ،ضربت ،بريدن ،زخم زدن ،خردکردن ،بيل زدن ،اسب کرايه اى ،اسب پير،درشکه کرايه ،نويسنده مزدور،جنده معمارى : کلنگ دو سر ورزش : ضربه ناشيانه تنيس راندن اسب بصورت تفريحى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه happen
happen روى دادن ،رخ دادن اتفاق افتادن ،واقع شدن ،تصادفا برخوردکردن ،پيشامدکردن
Read More »ترجمه کلمه haplology
haplology روانشناسى : هجااندازى در گفتار
Read More »ترجمه کلمه haplont
haplont (ز.ش ).موجوداتى که داراى تعداد کروموزوم هايى مانند سلول هاى جنسى هستند
Read More »ترجمه کلمه haplosis
haplosis (ز.ش ).تقليل تعداد کروموزوم ها درنتيجه تقسيم بدو سلول منفرد)haploid(
Read More »ترجمه کلمه haplography
haplography اشتباهى که عبارت است ازيکبارنوشتن چيزى که بايد دوبارنوشته شود
Read More »ترجمه کلمه haploid
haploid درظاهرمنفرد،تک نما،(ز.ش ).داراى نيمى از کروموزومهاى اصلى مانندکروموسوم سلولهاى جنسى ،نيم دا نه
Read More »ترجمه کلمه haploid cell
haploid cell روانشناسى : ياخته جنسى
Read More »ترجمه کلمه hapless
hapless بيچاره
Read More »ترجمه کلمه haplessly
haplessly از روى بدبختى
Read More »