hanging rod معمارى : ميله رخت اويز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hanging scaffold
hanging scaffold “چوب بست اويزان معمارى : گاهبست”
Read More »ترجمه کلمه hanging ladder
hanging ladder “چوب بست دستى ،چوب بست متحرک معمارى : گاه بست”
Read More »ترجمه کلمه hanging pawns
hanging pawns ورزش : پياده هاى اويزان شطرنج
Read More »ترجمه کلمه hanging gale
hanging gale اجاره پس افتاده ،پس افت
Read More »ترجمه کلمه hanging indent
hanging indent کامپيوتر : تورفتگى معلق
Read More »ترجمه کلمه hachure
hachure “اژ،پرداز،سايه زنى ،قلم هاشور زدن ،باهاشور سايه انداختن معمارى : پرداز”
Read More »ترجمه کلمه hanging
hanging “عمل اويختن ،بدار زدن ،چيز اويخته شده( مثل پرده وغيره)،معلق ،اويزان ،درحال تعليق ،محزون ،مستحق اعدام کامپيوتر : معلق شدن قانون ـ فقه : دار زدن ،به دار کشيدن”
Read More »ترجمه کلمه hanging arrow
hanging arrow ورزش : تير اويزان شده به هدف
Read More »ترجمه کلمه hanging committee
hanging committee انجمنى که عهده دارچسباندن يا اويختن عکس هايى درنمايش باشند
Read More »