handwrite بادست نوشتن ،با خط خود نوشتن ،دستخط کردن ،نسخه خطى تهيه کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه habitus
habitus “ريخت( در مورد شکل بدن)،وضعيت ساختمان جسمانى ،هيکل ،ساخت روانشناسى : ريخت”
Read More »ترجمه کلمه handwheel
handwheel چرخ دستى
Read More »ترجمه کلمه handwork
handwork بادست انجام شده ،يدى ،دستى ،دستکارى
Read More »ترجمه کلمه handspring
handspring “(دربندبازى واکروباسى )معلق زدن بر روى دستها ورزش : نيم پشتک”
Read More »ترجمه کلمه handstand
handstand “معلق ،دست ها بزمين وپاها در هوا،بالانس ورزش : بالانس روى دست”
Read More »ترجمه کلمه handtwist retrieve
handtwist retrieve ورزش : طرز برگرداندن نخ ماهيگيرى
Read More »ترجمه کلمه handsomeness
handsomeness قشنگى ،تناسب اندام ،مطبوعيت ،زيبائى ،شايستگى
Read More »ترجمه کلمه handspike
handspike “ميله اهرم ،اهرم چوبى علوم نظامى : بيل دسته”
Read More »ترجمه کلمه habitue
habitue رونده هميشگى ،مشترى ،مانوس ،معتاد
Read More »