handicapper ورزش : امتيازدهنده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه handicapping
handicapping ورزش : پيش بينى نتيجه
Read More »ترجمه کلمه handicap stake
handicap stake ورزش : مسابقه اى که مبلغ شرطبندى از صاحبان اسبهاست
Read More »ترجمه کلمه handicapped
handicapped “روانشناسى : معلول ورزش : ناتوان”
Read More »ترجمه کلمه handicapped with a family
handicapped with a family پابست عيال ،گرفتارخانواده
Read More »ترجمه کلمه habitual way of doing anything
habitual way of doing anything راه عادى( براى )کردن کارى
Read More »ترجمه کلمه handhold
handhold “دستگيره ،دسته ،گيره دستى ورزش : دستگيره”
Read More »ترجمه کلمه handicap
handicap “امتياز براى ايجاد تعادل ،مسابقه بين بهترين اسبها بادادن وزن اضافى براى ايجاد تعادل ،مسابقه ارابه رانى با دادن امتياز از محل شروع به نسبت مسابقه ،امتياز به طرف ضعيف در بازى ،اوانس ،امتياز دادن ،اشکال ،مانع ،نقص روانشناسى : معلوليت ورزش : امتياز تعادلى ،امتياز دادن به شرکت کنندگان”
Read More »ترجمه کلمه handfast
handfast دست نامزدى ،پيمان عروسى بستن با،حلقه ،چسبيدن ،دستبند يا بخوزدن
Read More »ترجمه کلمه handful
handful يک مشت پر،تنى چند،مشتى
Read More »