hostess زن ميزبان ،زن مهماندار،بانوى صاحبخانه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه host troop
host troop “سپاه ،قواى عمده علوم نظامى : لشگريان”
Read More »ترجمه کلمه hostage
hostage “ضامن ،گروگان ،شخص گروى ،(م.م ).وثيقه قانون ـ فقه : گروگان علوم نظامى : گروگان”
Read More »ترجمه کلمه hostel
hostel شبانه روزى( دانشکده يا دانشکده)،هتل
Read More »ترجمه کلمه host language
host language کامپيوتر : زبان برنامه نويسى که در ان زبان ديگرى شامل شده و يا جاسازى گرديده است
Read More »ترجمه کلمه host nation
host nation علوم نظامى : کشور ميزبان
Read More »ترجمه کلمه host operating system
host operating system کامپيوتر : سيستم عامل ميزبان
Read More »ترجمه کلمه host country
host country “بازرگانى : کشور ميزبان علوم نظامى : کشور ميزبان”
Read More »ترجمه کلمه host crystal
host crystal “الکترونيک : بلور زمينه شيمى : بلور ميزبان”
Read More »ترجمه کلمه host-guest chemistry
host-guest chemistry شيمى : شيمى ميزبان – ميهمان
Read More »