holosymmetric شيمى : تمام وجه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه holothurian
holothurian (ج.ش ).راب دريايى ،حلزون دريايى
Read More »ترجمه کلمه holotype
holotype (ج.ش -.گ.ش ).نمونه اى که نويسنده يا دانشمندى براى معرفى يک راسته يا دسته ازجانوران وگياهان معين ميکند،نمونه شاخص
Read More »ترجمه کلمه holohedron
holohedron شيمى : تمام وجهى
Read More »ترجمه کلمه holometabolism
holometabolism (ج.ش ).دگرديسى کامل حشرات
Read More »ترجمه کلمه holophrastic
holophrastic توجيه مفاهيم مرکب با يک کلمه ،استعمال کننده کلمه قصار
Read More »ترجمه کلمه holophytic
holophytic تغذيه کننده از گياهان سبز،همجنس خوار
Read More »ترجمه کلمه hologyny
hologyny توارث مادرى
Read More »ترجمه کلمه holohedral
holohedral “(در بلورها )داراى بلورهاى متقارن شيمى : تمام وجه”
Read More »ترجمه کلمه halloa
halloa اهوى ،اى ( هنگام ديدن کسى بناگهان) ،يا الله
Read More »