hindgut (ش ).قسمت خلفى لوله گوارش ،روده خلفى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hindmost
hindmost عقب ترين ،پسين ،دورترين
Read More »ترجمه کلمه hindbrain
hindbrain روانشناسى : مغز پسين
Read More »ترجمه کلمه hinder
hinder “بازداشتن ،ممانعت کردن ،جلوگيرى از ضربه زدن حريف ،پسين ،عقبى ،واقع در عقب ،پشتى ،عقب انداختن ،پاگيرشدن ،بازمانده کردن ،مانع شدن ،بتاخير انداختن قانون ـ فقه : جلوگيرى کردن ورزش : مانع حريف شدن علوم نظامى : جلوگيرى کردن”
Read More »ترجمه کلمه half-wave potential
half-wave potential شيمى : پتانسيل نيم موج
Read More »ترجمه کلمه himself
himself خودش ،خود او( درحال تاکيد)،خود( ان مرد)
Read More »ترجمه کلمه hind
hind (ج.ش ).گوزن ماده ،عقبى ،پشت پاى گاو
Read More »ترجمه کلمه hind sight
hind sight علوم نظامى : شکاف درجه تفنگ
Read More »ترجمه کلمه him
him او را( ان مرد را)،به او( به ان مرد)
Read More »ترجمه کلمه him to stay
him to stay نتوانستم او راوادار کنم بماند حريف اونشدم بماند
Read More »