withdrawal warrant بازرگانى : مجوز برداشت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه withdrawing a juror
withdrawing a juror قانون ـ فقه : حذف يکى از دوازده عضو هيات منصفه
Read More »ترجمه کلمه withdrawing
withdrawing قانون ـ فقه : رجوع
Read More »ترجمه کلمه withe
withe (ترکه ) بيد
Read More »ترجمه کلمه withe rod
withe rod (گ.ش ).بداغ امريکايى
Read More »ترجمه کلمه wither
wither پژوليدن ،پژمرده کردن يا شدن ،پلاسيده شدن
Read More »ترجمه کلمه withered
withered پژوليده ،پلاسيده ،پژمرده ،خشکيده ،چروک خورده( از خشکى)
Read More »ترجمه کلمه withering
withering خراب کننده ،مخرب ،افسرده ،پژمرده
Read More »ترجمه کلمه wangle
wangle تلولو خوردن ،به حيله متوسل شدن ،لرزاندن
Read More »ترجمه کلمه withhold
withhold “محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمى محدوديت اجراى اتش ،ممانعت ،دريغ داشتن ،مضايقه داشتن ،خوددارى کردن ،منع کردن ،نگاهداشتن علوم نظامى : مانع شدن”
Read More »