accomplishable انجام دادنى ،قابل اجرا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه accomplished
accomplished انجام شده ،کامل شده ،تربيت شده ،فاضل
Read More »ترجمه کلمه accomplisher
accomplisher انجام دهنده ،اجرا کننده
Read More »ترجمه کلمه accessorial
accessorial شريک ،معين ،فرعى ،(حق ).مربوط بمعاون جرم
Read More »ترجمه کلمه accessorial services
accessorial services علوم نظامى : خدمات بارگيرى و تخليه بار
Read More »ترجمه کلمه accessories
accessories “لوازم علوم مهندسى : لوازم يدکى قانون ـ فقه : نمائات منفصل علوم هوايى : متعلقات”
Read More »ترجمه کلمه accessory
accessory “پيرامونى ،لوازم کمکى ،متعلقات ،معين ،همدست(حق).،معاون ،شريک(جرم)،نمائات و نتايج( در جمع)،لوازم يدکى ،(حق).تابع ،لاحق ،فروع و ضمائم ،منضمات ،لوازم فرعى ،دعواى فرعى کامپيوتر : جانبى معمارى : لوازم اضافى قانون ـ فقه : معاون جرم علوم نظامى : وسيله يدکى”
Read More »ترجمه کلمه accessory cells
accessory cells روانشناسى : ياخته هاى کمکى
Read More »ترجمه کلمه accessory equipment
accessory equipment “تجهيزات يدکى علوم نظامى : وسايل يدکى”
Read More »ترجمه کلمه accessory nerve
accessory nerve “عصب شوکى روانشناسى : عصب فرعى”
Read More »