abs پيشونديست لاتينى که همان پيشوند ab ميباشد و بمعنى( دور از )و( غير از )و( از)ميباشد و قبل از حروف c و pو tباينصورت درميايد
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه abs key
abs key کامپيوتر : کليدAbs
Read More »ترجمه کلمه abscene act
abscene act قانون ـ فقه : فعل شنيع
Read More »ترجمه کلمه abscess
abscess ورم چرکى ،ماده ،دمل ،ابسه ،دنبل
Read More »ترجمه کلمه abscind
abscind قطع کردن
Read More »ترجمه کلمه abscise
abscise (ر ).جدا کردن طول روى محور مختصات
Read More »ترجمه کلمه abscissa
abscissa “طول نقطه ،خفت ،طول( مختصات نقطه)،محور افقى ،طول ،بعد افقى الکترونيک : طول نقطه عمران : طول معمارى : پيرا شيمى : محور طولها روانشناسى : محور طولى ورزش : طول علوم هوايى : محور طولها”
Read More »ترجمه کلمه abscission
abscission ريزش ،برش ،جدايى ،دريدگى ،قطع پوست و گوشت
Read More »ترجمه کلمه abscond
abscond گريختن ،فرار کردن ،دررفتن ،رونشان ندادن ،روپنهان کردن ،پنهان شدن
Read More »ترجمه کلمه abscondence
abscondence گريز،روپوشى
Read More »