wash “شستن ،شستشو دادن ،پاک کردن ،شستشو،غسل ،رختشويى علوم مهندسى : اب دادن شستشو ورزش : حرکت غيرمجاز جلوى قايق ديگر علوم دريايى : موج زايشى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه wage bargain
wage bargain بازرگانى : چانه زنى دستمزد
Read More »ترجمه کلمه whipping
whipping “جلد،حرکت شلاقى ،شلاق زنى ،نخ تابيده مخصوص تازيانه پيچى قانون ـ فقه : شلاق زدن ورزش : حرکت ضربه اى علوم دريايى : بست زدن”
Read More »ترجمه کلمه wash away
wash away با شستشو پاک کردن
Read More »ترجمه کلمه whippet
whippet (ج.ش ).سگ تازى تيز دو،تانک سبک و تندرو
Read More »ترجمه کلمه wash ball
wash ball (قرص ) صابون دستشويى
Read More »ترجمه کلمه whippersnapper
whippersnapper ادم بى اهميت ،خود فروش
Read More »ترجمه کلمه wash basin
wash basin عمران : دستشوئى
Read More »ترجمه کلمه whipper-in
whipper-in ورزش : کمک شکارچى براى جمع کردن تازيها
Read More »ترجمه کلمه walk of life
walk of life پيشه ،شغل
Read More »