impromptu بداهتا،تصنيف ،کارى که بى مطالعه و بمقتضاى وقت انجام دهند،بالبداهه حرف زدن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه improper
improper “معيوب ،غلط،ناشايسته ،نامناسب ،بيجا،خارج از نزاکت علوم نظامى : نادرست”
Read More »ترجمه کلمه improbability
improbability عدم احتمال ،دورى ،استبعاد،حادثه يا امر غير محتمل
Read More »ترجمه کلمه improbable
improbable غير محتمل
Read More »ترجمه کلمه improbably
improbably بطور غير محتمل
Read More »ترجمه کلمه imprisonment with hard labour
imprisonment with hard labour قانون ـ فقه : حبس با اعمال شاقه
Read More »ترجمه کلمه imprlmis
imprlmis اولا،نخست انکه
Read More »ترجمه کلمه i have come on business
i have come on business کارى دارم اينجا امدم
Read More »ترجمه کلمه imprisoned
imprisoned قانون ـ فقه : محبوس
Read More »ترجمه کلمه imprisonment
imprisonment “حبس ،زندانى شدن قانون ـ فقه : زندان ،محبوس کردن پس از صدور حکم نهايى”
Read More »