implore درخواست کردن از،عجز و لابه کردن به ،التماس کردن به ،استغاثه کردن از
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه implied terms
implied terms “شرايط ضمنى بازرگانى : شرايط تلويحى”
Read More »ترجمه کلمه implied trust
implied trust “مسئوليت فرضى قانون ـ فقه : امانت فرضى حالتى است که کسى به حکم مندرج در قانون و يا جمع شدن شرايطى که قانون پيش بينى کردن عنوان امين مى يابد و يا در موردى مسئول تلقى مى شود بدون انکه شخصا “”به اين امر تمايل داشته باشد”
Read More »ترجمه کلمه impliedly
impliedly “بطور مفهوم ،ضمنا”” قانون ـ فقه : به طور ضمنى”
Read More »ترجمه کلمه implied mission
implied mission علوم نظامى : ماموريت استنتاجى
Read More »ترجمه کلمه implied task
implied task “ماموريت استنتاجى علوم نظامى : وظايف استنتاجى”
Read More »ترجمه کلمه implied term
implied term قانون ـ فقه : شرط ضمنى
Read More »ترجمه کلمه implied acceptance
implied acceptance قانون ـ فقه : قبول ضمنى
Read More »ترجمه کلمه implied assumpist
implied assumpist “تعهد ضمنى قانون ـ فقه : تعهد غير رسمى که از نحوه عمل متعهد ناشى و استنباط مى شود”
Read More »ترجمه کلمه implied malice
implied malice “سوء نيت فرضى قانون ـ فقه : سوء نيتى است که به موجب نشانه هاى موجود در قانون در صورت سرزدن اعمال خاص از فرد و يا به وجود امدن شرايط خاص در موضوع موجود فرض مى شود”
Read More »