سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه impediment

impediment “بار و بنه ،مانع ،عايق ،رادع ،محظور،اشکال ،گير قانون ـ فقه : مانع علوم نظامى : چيزهاى دست و پا گير”

Read More »