hard-working سخت کارکن ،زحمت کش ،رنجبر
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hard x-ray
hard x-ray شيمى : پرتو ايکس سخت
Read More »ترجمه کلمه hard wheat
hard wheat گندم ماکارونى داراى مقدارگلوتن زيادى است
Read More »ترجمه کلمه hard wing
hard wing علوم هوايى : بال صلب
Read More »ترجمه کلمه h-engine
h-engine علوم هوايى : موتور پيستونى با دو رديف سيلندر روبروى قائم دوتايى و با دو ميل لنگ که به خروجى مرکزى متصل شده اند
Read More »ترجمه کلمه hackle
hackle “شانه مخصوص شانه کردن ليف هاى کتان وابريشم ،کتان زن ،حشره پردار،شانه کردن ،از هم بازکردن ،شکافتن ،متلاشى کردن ورزش : پر دراز و باريک وصل به طعمه ماهيگيرى”
Read More »ترجمه کلمه hard water
hard water “اب سخت معمارى : اب سنگين”
Read More »ترجمه کلمه hard vacuum
hard vacuum علوم هوايى : خلاء سخت
Read More »ترجمه کلمه hard ware
hard ware ظروف فلزى( مثل ديگ وقابلمه وغيره)،فلز الات
Read More »ترجمه کلمه hard times
hard times روزگارسخت ،هنگام تنگدستى
Read More »