hackie )=cabdriver(درشکه چى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hard pressed
hard pressed سخت گرفتار،سخت مورد تعقيب
Read More »ترجمه کلمه hard radiation
hard radiation علوم هوايى : تابش يا پرتو سخت
Read More »ترجمه کلمه hard rubber
hard rubber “علوم مهندسى : لاستيک سخت الکترونيک : لاستيک سخت”
Read More »ترجمه کلمه hard pan
hard pan عمران : قشر سنگى شده
Read More »ترجمه کلمه hard pan (am)
hard pan (am) “لايه سخت ،سخته ،زمين سفت معمارى : خاک سفت”
Read More »ترجمه کلمه hard port
hard port “فرمان سمت را به سمت مغناطيسى تغيير دهيد در عمليات دريايى علوم نظامى : ناو را با چرخش سريع به سمت جلو هدايت کنيد”
Read More »ترجمه کلمه hackery
hackery ارابه هندى که کاونربراى راندن ان بکارميبرند
Read More »ترجمه کلمه hard of hearing
hard of hearing روانشناسى : سنگين گوش
Read More »ترجمه کلمه hard palate
hard palate روانشناسى : سخت کام
Read More »