hard labor اعمال شاقه( براى زندانيان)
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hard labour
hard labour قانون ـ فقه : اعمال شاقه
Read More »ترجمه کلمه hacker
hacker “فردى که علاقه بکار کامپيوتر ندارد اما از طريق سعى و خطا مى خواهد ان را فراگيرد هواخواه کامپيوتر : شيفته کامپيوتر ورزش : تنيسور ضعيف”
Read More »ترجمه کلمه hard-heartedly
hard-heartedly بيرحمانه ،از روى سخت دلى
Read More »ترجمه کلمه hard-heartedness
hard-heartedness سنگدلى ،قساوت
Read More »ترجمه کلمه hard hyphen
hard hyphen “خط کجى که به هنگام هجى کردن مورد نياز بوده و هميشه چاپ مى گردد کامپيوتر : خط تيره واصل”
Read More »ترجمه کلمه hard handed
hard handed داراى دست هاى پينه خورده ،سخت گير،(م.م ).خسيس
Read More »ترجمه کلمه hard head
hard head ادم بى کله ،بى مخ ،شاخ جنگى
Read More »ترجمه کلمه hard-headed
hard-headed مردمنطقى ،مردعملى
Read More »ترجمه کلمه hard-hearted
hard-hearted سنگدل
Read More »