ترجمه کلمه handsbreadth

handsbreadth باندازه کف دست ،پهناى دست

ترجمه کلمه hands down

hands down (د.گ ).بدون کوشش ،بسهولت ،بدون احتياط

hands off دست زدن موقوف ،دست نزنيد

habitude اداب ،روش ،شيوه ،عادت( م.م).،مرسوم ،عادت روزانه

handrail bracket علوم مهندسى : پايه نرده

handride ورزش : اسبدوانى بدون کمک مهميز يا شلاق

hands “ورزش : قدرت توپگيرى علوم دريايى : – crew”

handover علوم نظامى : تحويل و تحول کردن سيستم کنترل هواپيماها تحويل دادن

handpick دست چين کردن

handrail “نرده مخصوص دستگيره( مثل نرده پلکان) علوم مهندسى : نرده ساختمان علوم نظامى : نرده دور پله ناو علوم دريايى : نرده دور پله ناو”