handle escutcheon “روقفلى فرمان علوم مهندسى : روقفلى دسته”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه handle the ball
handle the ball ورزش : دست زدن توپزن به توپ
Read More »ترجمه کلمه habitualness
habitualness عادى بودن ،معمول بودن ،معتاديت
Read More »ترجمه کلمه handle
handle “با دست عمل کردن ،دست داشتن دسته ،نگهدارنده ،اداره کردن بازى ،مددکارى بوکسور،سيم بين چکش و دستگيره( پرتاب چکش)،دستگيره جابجا کردن ،قبضه شمشير،وسيله ،لمس ،احساس بادست ،دست زدن به ،بکار بردن ،سرو کارداشتن با،رفتار کردن ،استعمال کردن ،دسته گذاشتن علوم مهندسى : ضامن دستگيره کامپيوتر : گيره معمارى : دستگيره قانون ـ فقه : خريد و فروش کردن ورزش ...
Read More »ترجمه کلمه handle-bar
handle-bar “دسته دوچرخه ،فرمان علوم مهندسى : دسته موتورسيکلت”
Read More »ترجمه کلمه handiwork
handiwork کاردستى
Read More »ترجمه کلمه handiworks
handiworks معمارى : کاردستى
Read More »ترجمه کلمه handkerchief
handkerchief دستمال گردن
Read More »ترجمه کلمه handing charge
handing charge عمران : هزينه باربرى
Read More »ترجمه کلمه handing over
handing over قانون ـ فقه : اقباض ،تفويض
Read More »