handgrip دستگيره ،محل دست گرفتن( مانند دسته شمشير)،جنگ دست به يقه ،دست بگريبان
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه handed
handed دست دار،تهى دست ،دست و دل باز،با سخاوت
Read More »ترجمه کلمه handed down
handed down قانون ـ فقه : به تواتر رسيدن
Read More »ترجمه کلمه handedness
handedness “عادت به استفاده از يک دست پيش از دست ديگر روانشناسى : دست برترى”
Read More »ترجمه کلمه handcraft
handcraft هنردستى ،صنايع يدى
Read More »ترجمه کلمه handcuff
handcuff بخو،دست بند اهنين ،دست بند زدن( به)
Read More »ترجمه کلمه habitual
habitual “معتاد،شخص دائم الخمر،عادى ،هميشگى روانشناسى : عادى”
Read More »ترجمه کلمه handcart
handcart ارابه دستى ،چرخ دستى
Read More »ترجمه کلمه handclasp
handclasp )handshake(دست زدن ،دست دادن
Read More »ترجمه کلمه handbow
handbow ورزش : کمان تيراندازى
Read More »