hysterectomize بوسيله عمل جراحى زهدان را در اوردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hysterectomy
hysterectomy (جراحى )بيرون اوردن زهدان يارحم
Read More »ترجمه کلمه hysteresis
hysteresis “الکترونيک : پسماند مغناطيسى شيمى : پسماند علوم هوايى : تاخير تغيير دانسيته شار مغناطيسى نسبت به شدت ميدان مغناطيسى”
Read More »ترجمه کلمه hyroquinone
hyroquinone (ش ).ترکيب متبلور سفيد بفرمولC6 H4 )OH(2
Read More »ترجمه کلمه hyson
hyson نوعى چاى سبز چينى
Read More »ترجمه کلمه hyssop
hyssop (گ.ش ).زوفا،زوفاى مصرى ،اشنان دارو
Read More »ترجمه کلمه hypsometry
hypsometry بلندى پيمايى ،پيمايش ارتفاع هاى روى زمين نسبت به تراز دريا
Read More »ترجمه کلمه hand-out
hand-out “خطاى سرويس ،خراب کردن سرويس اسکواش ورزش : حريف دريافت کننده سرويس”
Read More »ترجمه کلمه hyrax
hyrax (ج.ش ).نوعى خرگوش کوهى
Read More »ترجمه کلمه hypsography
hypsography نقشه بردارى از کوه ها وارتفاعات زمين
Read More »