ترجمه کلمه hunger strike

hunger strike اعتصاب غذاى زندانيان وغيره ،اعتصاب غذا

ترجمه کلمه hungered [arch]

hungered [arch] گرسنه ،گرسنگى نما،حاکى از گرسنگى ،گرسنگى اور،خشک ،سست

hunger drive روانشناسى : سائق گرسنگى

hunger for (or after)anything ارزوى چيزى ،اشتياق به چيزى

hammerless بى چخماق ،سوزنى

hungarian مجارستانى ،مجار،کولى

hunger “قحطى ،گرسنه کردن ،گرسنگى دادن ،گرسنه شدن ،اشتياق داشتن روانشناسى : گرسنگى”

hung start علوم هوايى : شرايطى در استارت توربينهاى گاز که در ان احتراق صورت ميگيرد ولى موتور به سرعت خودکفايى نميرسد

hung striker “ضارب چاشنى معيوب نارنجک علوم نظامى : چاشنى عمل نکرده نارنجک”

hung “زمان ماضى فعل)hang( ،اويخت ،اويخته ورزش : پرش طول با کشيدن پا و دست به عقب پيش از فرود امدن”