halt-back ورزش : ميان بازى کن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه horse-car
horse-car واگن اسبى
Read More »ترجمه کلمه hors de combat
hors de combat از کار افتاده ،از ميدان رزم خارج شده
Read More »ترجمه کلمه horse
horse “اسب مسابقه ،اسب اصيل ۵ ساله يا بيشتر اوردن ماهى به خشکى بزور،سوار اسبى سوار شويد( فرمان سوار نظام)،)adj&n.(اسب ،(درشطرنج )اسب ،سواره نظام ،اسبى ،وابسته به اسب ،قوه اسب ،(درماشين بخار وغيره)، )vt.&vi(اسب دار کردن ،سوار اسب کردن ،اسب دادن به ،بالابردن ،برپشت سوار کردن ،شلاق زدن ،بدوش کشيدن ،غيرمنصفانه ورزش : خرک حلقه علوم نظامى : سوار اسبى ...
Read More »ترجمه کلمه horryo chagi
horryo chagi ورزش : ضربه کشش پا
Read More »ترجمه کلمه hors d’oeuvre
hors d’oeuvre پيش غذا،اغذيه اشتهااورى که قبل از غذا صرف ميشود،پيش خوراک
Read More »ترجمه کلمه horrify
horrify ترساندن ،هول دادن ،وحشت زده کردن ،بهراس انداختن ،به بيم انداختن
Read More »ترجمه کلمه horror
horror دهشت ،ترس ،خوف ،وحشت ،مورمور،(م.م ).بيزارى
Read More »ترجمه کلمه horror-struck
horror-struck وحشت زده ،رميده
Read More »ترجمه کلمه horridness
horridness سهمناکى ،نفرت
Read More »