hip rool “تاباندن حريف از روى باسن( کشتى) ورزش : تاباندن حريف از روى باسن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه hip shoot
hip shoot “تيراندازى غير مترقبه با اشغال موضع ناگهانى ،تير سريع علوم نظامى : تير غافلگير کننده”
Read More »ترجمه کلمه hip circle
hip circle ورزش : چرخ جلو روى پارالل
Read More »ترجمه کلمه hip joint
hip joint (تش ).مفصل استخوان خاصره وران ،مفصل ران
Read More »ترجمه کلمه hip pullover
hip pullover ورزش : چرخ جلو روى پارالل
Read More »ترجمه کلمه hip and thigh
hip and thigh بطور کامل ،سرتاسر،يکسره ،تمام عيار
Read More »ترجمه کلمه hip boot
hip boot ورزش : چکمه بلند ضد اب
Read More »ترجمه کلمه hip check
hip check ورزش : سد کردن راه حريف با کمر و باسن
Read More »ترجمه کلمه hinting
hinting “در فن چاپ ديجيتال يا رقمى کامپيوتر : کاهش وزن يا ميزان طرح حرف بطوريکه فونت هاى کوچک از نظر اندازه بدون از دست دادن جزئيات خود روى چاپگرهاىdpi ¹¹ ۳قابل چاپ باشند”
Read More »ترجمه کلمه hip
hip “ابرو دره اى( شيروانى کوبى)،کفل ،قسمت ميان ران وتهيگاه ،مفصل ران ،جستن ،پريدن ،لى لى کردن ،سهو کردن علوم مهندسى : نبش معمارى : ابرو دره اى”
Read More »