ترجمه کلمه to be wary of saying something

to be wary of saying something در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن

ترجمه کلمه they put their heads together

they put their heads together با هم مشورت کردند

to be wedded to an opinion بعقيده اى چسبيدن ياجداطرفداران بودن

they proclaimed him sovereign جلوس اورا( بتخت پادشاهى ) اعلان کردند

to bear a grudge لج ياکينه داشتن

they poured toward that city سوى ان شهر هجوم کردند

to bear a loss خسارت ديدن ياکشيدن ،ضر ردادن

they parted with each other از هم جدا شدند،از يکديگر جداشدند

tandem system سيستم دو پشته

they p tack to the harbour برگشتندبه بندرگاه