ترجمه کلمه to fall into a habit

to fall into a habit عادتى گرفتن( ياپيداکردن) ،خويى گرفتن

ترجمه کلمه the odds are in our favour

the odds are in our favour احتمالات بسوى ما متمايل است يا مى چربد

to fall into a rage or passion بخشم امدن ،خشمگين شدن ،ازجادر رفتن ،اتشى شدن

the occurrences of the day پيشامد هاى روز،رويداهاى يا وقايع روز

to fall into error دراشتباه افتادن ،گمراه شدن

the observed of all observers کسيکه توجه همه سوى اوست

to fall off افتادن ،جداشدن ،سواشدن ،بريده شدن ،پس رفتن ،سردشدن ،کم شدن

tail rotor علوم هوايى : رتور دم

to fall on بجنگ درامدن ،حمله کردن

the objection will not lie ان ايراد وارد نخواهد بود