فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
concentration camp “بازداشتگاه اسرا،بازداشتگاه زندانيان سياسى يا اسراى جنگى قانون ـ فقه : بازداشتگاه روانشناسى : اردوگاه کار اجبارى علوم نظامى : منطقه تجمع اسرا”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه concentration area
concentration area “منطقه تمرکز اتش علوم نظامى : منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع”
Read More »ترجمه کلمه concentration
concentration “اشباع ،تمرکز عده ها،تمرکز اتش ،تمرکز،غلظت ،غليظ سازى علوم مهندسى : شدت معمارى : تمرکز قانون ـ فقه : تمرکز شيمى : غلظت روانشناسى : تراکم زيست شناسى : غلظت بازرگانى : تمرکز علوم نظامى : تمرکز غلظت مواد شيميايى موجود در هوا بازداشتگاه اسرا”
Read More »ترجمه کلمه concentrated or single load
concentrated or single load “بار تک ،بار موضعى معمارى : بار متراکم”
Read More »ترجمه کلمه concentrated load
concentrated load عمران : بار متمرکز
Read More »ترجمه کلمه concentrated fire
concentrated fire “تير تمرکزى ،اتش متمرکز علوم نظامى : توده اتش”
Read More »ترجمه کلمه concentrated
concentrated معمارى : غليظ
Read More »ترجمه کلمه concentrate
concentrate “غليظ کردن ،متمرکز شدن اشباع کردن ،سير کردن ،متمرکز کردن ،تمرکز دادن ،تغليظ علوم مهندسى : غنى کردن علوم نظامى : تمرکز اتش تمرکز قوا”
Read More »ترجمه کلمه concenter
concenter متمرکز کردن ،تمرکز دادن ،تغليظ کردن
Read More »ترجمه کلمه concentative
concentative تمرکز دهنده ،تمرکزى ،تغليظى
Read More »