ترجمه کلمه to get done with

to get done with بپايان رساندن ،خاتمه دادن ،تمام کردن

ترجمه کلمه the house over the way

the house over the way خانه روبرو

to get down پايين رفتن ،پايين امدن ،پياده شدن

the house is occupied خانه اشغال شده يا مسکون است ،خانه خالى نيست

tape recorder نوار ضبط کن ،دستگاه ضبط صوت

the house is in my possession خانه در تصرف من است ،خانه در دست من است

to get excited خشمگين شدن ،دست پاچه شدن ،بهيجان امدن ،براشفتن

the hour has struck زنگ ساعت زده شد،موقع بحران رسيد

to get fame شهرت يافتن ،مشهورشدن

the horse threw its rider اسب سوارخودراپرت کرد