comperssion capacitor علوم مهندسى : خازن متراکم
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه compensatory time
compensatory time قانون ـ فقه : ساعاتى از کار رسمى که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به او مرخصى داده مى شود
Read More »ترجمه کلمه compensatory fiscal policy
compensatory fiscal policy قانون ـ فقه : سياستهاى مالى ترميمى
Read More »ترجمه کلمه compensatory amount
compensatory amount “جبران بازرگانى : غرامت”
Read More »ترجمه کلمه compensatory
compensatory روانشناسى : جبرانى
Read More »ترجمه کلمه compensator
compensator “جبران کننده ،تلافى کننده علوم مهندسى : متعادل کننده الکترونيک : جبران گر ورزش : وسيله اى براى کاستن لگد اسلحه علوم هوايى : ابزارى براى اندازه گيرى اختلاف فار بين اجزاء يک نور پلاريزه”
Read More »ترجمه کلمه compensative
compensative جبران کننده ،پاداش دهنده
Read More »ترجمه کلمه compensation trading
compensation trading “داد و ستد متقابل بازرگانى : معامله اى که در ان فروشنده ماشين الات کارخانه متعهد ميگردد تا محصول ان ماشين الات را خريدارى نمايد”
Read More »ترجمه کلمه compensation point
compensation point زيست شناسى : نقطه موازنه
Read More »ترجمه کلمه compensation-pendulum
compensation-pendulum فندول متکافى( درساعت)
Read More »