come along پيشرفت کردن ،جلو رفتن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه come across
come across برخوردن به
Read More »ترجمه کلمه come about
come about اتفاق افتادن ،بانجام رسيدن
Read More »ترجمه کلمه come a
come a بازهم تشريف اورديد
Read More »ترجمه کلمه come
come “رخ دادن ،امدن ،رسيدن قانون ـ فقه : ناشى شدن”
Read More »ترجمه کلمه comdex
comdex “EXposition COMmunication and Data processing،نمايشگاه بازرگانى کامپيوترهاى بزرگ در امريکا و ساير کشورها کامپيوتر : کامدکس”
Read More »ترجمه کلمه comby
comby شبيه بشانه عسل
Read More »ترجمه کلمه combustor
combustor “متراکم کننده ،محترق کننده ،محفظه احتراق( در موشک جت يا توربين) علوم هوايى : محفظه احتراق علوم نظامى : اطاق تراکم ،سيستم احتراق توربين”
Read More »ترجمه کلمه combustive
combustive احتراقى
Read More »ترجمه کلمه combustion starter
combustion starter علوم هوايى : مکانيزمى که در ان احتراق يک سوخت ترکيب سوخت و هوا انرژى لازم براى شروع دوران موتور را تامين ميکند
Read More »