ترجمه کلمه combat commander’s insignia

combat commander’s insignia علوم نظامى : علامت فرماندهى بر يکان رزمى

ترجمه کلمه combat cargo officer

combat cargo officer “افسر مسئول ترابرى رزمى علوم نظامى : افسر مسئول بارگيرى کالاهاى رزمى”

combat available “اماده به رزم ،اماده به پرواز( هواپيما) علوم نظامى : اماده به پرواز”

combat arms “رسته رزمى ،يکان رزمى علوم نظامى : يکان درگير در رزم”

combat area علوم نظامى : منطقه رزم

combat airlift support علوم نظامى : پشتيبانى رزمى حمل و نقل هوايى پشتيبانى رزمى ترابرى هوايى

combat air patrol “گشتى هوايى علوم نظامى : هواپيماى گشتى رزمى گشتى رزمى هوايى”

combat , elements “عناصر رزمى ،يکانهاى رزمى علوم نظامى : عناصر درگير در رزم”

combat , echelon “رده رزمى علوم نظامى : يکان رزمى”

combat “رزمى ،رزم کردن جنگ کردن ،پيکار،نبرد،زد وخورد،ستيز،حرب ،مبارزه کردن ،رزم ،جنگيدن با علوم نظامى : درگيرى تن به تن”