ترجمه کلمه womanliness

womanliness زنانگى ،صفات زنانه

ترجمه کلمه winning position

winning position ورزش : پوزيسيون برنده

wantonly از روى عياشى و بيفکرى

winning party “محکوم له قانون ـ فقه : محکوم له ،دادبرده”

womanly زنانه ،در خور زنان ،مثل زن

winning move ورزش : حرکت برنده

womannize زن صفت کردن ،مخنث کردن ،بازنان اميختن

winning “برنده ،دلکش ،فريبنده ،برد،فتح و ظفر عمران : استخراج معدن”

womb “ابسته ،زهدان ،بچه دان ،رحم ،شکم ،بطن ،پروردن قانون ـ فقه : رجم روانشناسى : رحم”

winner’s circle ورزش : محوطه نزديک خط پايان در مسير سوارکار و اسب برنده براى گرفتن جايزه