coherence “ربط( در گفتار)،چسبيدگى ،ارتباط( مطالب)،وابستگى کامپيوتر : فرضيه تکنولوژى پيمايش صفحه اى تلويزيون شيمى : همدوسى روانشناسى : به هم پيوستگى زيست شناسى : همدوسى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه cohere
cohere چسبيدن ،رابطه خويشى داشتن
Read More »ترجمه کلمه coheir
coheir “شريک در ارث قانون ـ فقه : شريک ارث”
Read More »ترجمه کلمه cohabitation
cohabitation زندگى باهم ،جماع
Read More »ترجمه کلمه cohabitant
cohabitant شريک زندگى يا عمل جنسى ،بغل خواب
Read More »ترجمه کلمه cohabit
cohabit “باهم زندگى کردن( زن ومرد)،رابطه جنسى داشتن قانون ـ فقه : با هم زندگى کردن بدون ازدواج رسمى”
Read More »ترجمه کلمه cogwheel
cogwheel چرخ دندانه دار،چرخ دنده
Read More »ترجمه کلمه cogo
cogo “COordinate کامپيوتر : يک زبان برنامه نويسى مسئله گرا براى حل مسائل هندسى”
Read More »ترجمه کلمه cognovit
cognovit تمکين بدعوا
Read More »ترجمه کلمه cognoscible
cognoscible دانستنى
Read More »