فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
charged “متهم شده ،خرج گذارى شده ،پر شده( جنگ افزار) علوم مهندسى : بار شده قانون ـ فقه : عهده دار علوم نظامى : پر شده”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه chargeable call
chargeable call علوم مهندسى : مکالمه قابل پرداخت
Read More »ترجمه کلمه chargeable accessions
chargeable accessions علوم نظامى : استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پيمانى
Read More »ترجمه کلمه chargeable
chargeable پرشدنى ،اتهام پذير،قابل بدهى يا پرداخت
Read More »ترجمه کلمه charge with a fault
charge with a fault قانون ـ فقه : تخطئه کردن
Read More »ترجمه کلمه charge-transfer compounds
charge-transfer compounds شيمى : ترکيبات انتقال بار
Read More »ترجمه کلمه charge some one with (a duty)
charge some one with (a duty) قانون ـ فقه : به عهده کسى گذاشتن
Read More »ترجمه کلمه charge sheet
charge sheet قانون ـ فقه : ورقه حاوى مشخصات متهم
Read More »ترجمه کلمه charge pits
charge pits علوم نظامى : چاله هاى خرج
Read More »ترجمه کلمه charge of the electron
charge of the electron الکترونيک : بار الکترون
Read More »