ترجمه کلمه cabal

cabal دوز و کلک ،دسيسه و توطئه ،روايت ،راز،سر،دسيسه کردن

ترجمه کلمه cab

cab “تاکسى ،جاى راننده کاميون ،جاى لوکوموتيوران عمران : اطاقکى که روى بيل مکانيکى براى راننده سوار شده است”

ca’canny تعلل ،طفره ،با احتياط جلو رفتن

ca (chronological age) روانشناسى : سن زمانى

ca “Connecting Arrangment کامپيوتر : ارايش و ترتيب به صورت پيوندى و متصل”

c++ کامپيوتر : زبانC++

c&f “cost and freight بازرگانى : قيمت و هزينه حمل”

c.w. الکترونيک : موج پايدار

c-scan الکترونيک : ارائه سى

c-ration علوم دريايى : جيره رزمى