buffered computer کامپيوتر : کامپيوترى که عمليات ورودى و خروجى و عمليات پردازشى را بطور همزمان ارائه مى دهد
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه buffered
buffered با ميانگير،ميانگيردار
Read More »ترجمه کلمه buffer zone
buffer zone “منطقه پيشگيرى ،منطقه تامين علوم نظامى : منطقه جلوگيرى از خطر احتمالى”
Read More »ترجمه کلمه buffer storage
buffer storage “انباره ميانگير کامپيوتر : حافظه ميانگير”
Read More »ترجمه کلمه buffer stock
buffer stock “موجودى ذخيره ،مواد اوليه ذخيره( جهت مواقع اضطرارى)،ذخيره اتکائى بازرگانى : موجودى احتياطى ،مواد اوليه ذخيره ،تامين ذخيره”
Read More »ترجمه کلمه buffer state
buffer state “دولت حايل قانون ـ فقه : دولت کوچکى را گويند که بين دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد و بروز اختلاف بين انها جلوگيرى مى کند”
Read More »ترجمه کلمه buffer stage
buffer stage الکترونيک : مرحله ميانگير
Read More »ترجمه کلمه buffer solution
buffer solution شيمى : محلول بافر
Read More »ترجمه کلمه buffer register
buffer register ثبات ميانگير
Read More »ترجمه کلمه buffer pool
buffer pool کامپيوتر : تعدادى ميانگير که در دسترس سيستم کنترل ورودى – خروجى هستند
Read More »