briefing direction “دستورالعمل اجراى توجيه علوم نظامى : دستورالعمل جلسه توجيهى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه briefing
briefing “توجيه کردن علوم نظامى : جلسه توجيهى خلاصه کردن دستورات و گزارشات”
Read More »ترجمه کلمه briefcase computer
briefcase computer کامپيوتر : کامپيوتر چمدانى
Read More »ترجمه کلمه briefcase
briefcase کيف اسناد،کيف
Read More »ترجمه کلمه brief reactive psychosis
brief reactive psychosis روانشناسى : روان پريشى واکنشى کوتاه مدت
Read More »ترجمه کلمه brief psychotherapy
brief psychotherapy روانشناسى : روان درمانى کوتاه مدت
Read More »ترجمه کلمه brief (jf)
brief (jf) علوم دريايى : توجيه کردن
Read More »ترجمه کلمه brief
brief “خلاصه دعوى خواهان يا دفاع خوانده که به وسيله وکيل ايشان تهيه مى شود يادداشتى که وکيل از روى ان در محکمه صحبت مى کند،کوتاه مختصر،حکم ،دستور،خلاصه کردن ،کوتاه کردن ،اگاهى دادن قانون ـ فقه : وکيل کردن علوم نظامى : خلاصه کردن چيزى توجيه کردن”
Read More »ترجمه کلمه brie
brie پنير نرمى که بوسيله کفک رسيده شده باشد
Read More »ترجمه کلمه bridle track
bridle track “اسب رو،ايز سوارکاران معمارى : راه باريک”
Read More »