brangle داد و بيداد( کردن) ،قيل وقال( کردن) ،نزاع( کردن)
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه brandy
brandy با کنياک مخلوط کردن
Read More »ترجمه کلمه brandling
brandling يکجور کرم خاکى
Read More »ترجمه کلمه brandish
brandish زرق وبرق دادن( شمشير)،باهتزاز دراوردن( شمشير وتازيانه)،تکان دادن سلاح( ازروى تهديد)
Read More »ترجمه کلمه brandied
brandied درعرق خوابانده
Read More »ترجمه کلمه branded goods
branded goods “کالاهاى داراى علامت تجارى بازرگانى : کالاهاى مارکدار”
Read More »ترجمه کلمه brandeburg
brandeburg شمسه
Read More »ترجمه کلمه brand switching
brand switching بازرگانى : تغيير مصرف از يک نام به نام تجارتى ديگر
Read More »ترجمه کلمه brand new
brand new کاملا نو،نو،تر و تازه
Read More »ترجمه کلمه brand name
brand name “علامت ساخت بازرگانى : نام تجارتى”
Read More »