ترجمه کلمه blue bell

blue bell “گزارش جنايت علوم نظامى : گزارش بدرفتارى”

ترجمه کلمه blue beam magnet

blue beam magnet الکترونيک : مغناطيس اشعه ابى

blue bark “گزارش حرکت علوم نظامى : تقاضاى هزينه سفر و معاش حرکت”

blue baby (طب )طفلى مبتلا به يرقان ازرق)cyanosis(

blue anealing علوم مهندسى : بازپخت ابى رنگ

blue “ابى ،نيلى ،مستعد افسردگى ،داراى خلق گرفته( با )theاسمان ،اسمان نيلگون علوم مهندسى : ابى”

bludgeon چوبدستى سرکلفت ،باچماق زدن ،مجبورکردن ،کتک زدن

bluck density عمران : وزن مخصوص

blubbery ورم کرده ،حباب وار،چاق وفربه

blubber کف ،حباب ،چربى بالن وسايرپستانداران دريايى ،چاق شدن ،چربى اوردن ،هايهاى گريستن ،باصدا گريستن ،الچروبه