blind “چراغ چشمک زن ،چراغ اعلام خطر، :)adj.(کور،نابينا،تاريک ،ناپيدا،غير خوانايى ،بى بصيرت ، :)vi.& vt.(کورکردن ،خيره کردن ،درز يا راه(چيزى را )گرفتن ،(مج ).اغفال کردن ، :)adv.& n.(چشم بند،پناه ،سنگر،مخفى گاه ،هرچيزى که مانع عبور نور شود،پرده ،در پوش کامپيوتر : ”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه blimp
blimp “نوعى بالون هوايى کوچک علوم هوايى : نوعى کشتى هوايى غيرصلب”
Read More »ترجمه کلمه blighted
blighted بادزده ،بادخورده ،زنگ زده ،شپشه گرفته ،ناکام ،محروم
Read More »ترجمه کلمه blight
blight “باد زدگى يا زنگ زدگى ،زنگار،افت ،پژمردن زيست شناسى : زنگ گياهى”
Read More »ترجمه کلمه blew
blew نواخت ،بادکرد،وزيد،فوت کرد،نفس نفس زد
Read More »ترجمه کلمه blether
blether مزخرف گفتن ،بيهوده گفتن
Read More »ترجمه کلمه blet
blet زيادرسيدن( وضايع شدن)
Read More »ترجمه کلمه blest
blest مبارک ،سعيد،خجسته ،خوشبخت
Read More »ترجمه کلمه blessing in d.
blessing in d. توفيق اجبارى
Read More »ترجمه کلمه blessing
blessing برکت ،دعاى خير،نعمت خدا داده ،دعاى پيش از غذا،نعمت ،موهبت
Read More »