bleacher “کارگر پارچه سفيدکنى ،شستشو وسفيدکنى پارچه ،بليط يا صندلى کم ارزش مسابقات ورزشى علوم نظامى : صندليهاى چند رديفى صحرايى نيمکتهاى اموزشى صحرايى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه bleach liquor
bleach liquor زيست شناسى : گندزا
Read More »ترجمه کلمه bleach (to)
bleach (to) “رنگزدايى معمارى : رنگبرى”
Read More »ترجمه کلمه bleach
bleach “نفوذ کردن ،سفيد شدن بوسيله شستن با وسايل شيميايى ،سفيدکردن ،ماده اى که براى سفيد کردن(هرچيزى)بکار رود شيمى : رنگبرى علوم نظامى : شستن کامل”
Read More »ترجمه کلمه blazonry
blazonry علامت يانشان نجابت خانوادگى ،نشان دار،نمايش و جلوه هنرى پرشکوه
Read More »ترجمه کلمه blazon
blazon اعلام کردن ،جلوه دادن ،منتشرکردن ،اراستن ،نشان خانوادگى ،سپر،پرچم
Read More »ترجمه کلمه blazing star
blazing star ستاره دنباله دار،(م.م -.مج ).هرچيزى که مورد توجه ديگران باشد
Read More »ترجمه کلمه blazing
blazing مشتعل
Read More »ترجمه کلمه blazer
blazer جارچى ،اعلام کننده ،علامت گذار( در جاده)،هر چيز قرمز ومشتعلى ،نوعى کت پشمى ياابريشمى ورزشى ،ژاکت مخصوص ورزش
Read More »ترجمه کلمه blaze
blaze شعله درخشان يا اتش مشتعل ،(مج ).رنگ يا نور درخشان ،فروغ ،درخشندگى ،جار زدن ،باتصوير نشان دادن
Read More »