beleaguered “محاصره شده ،در محاصره علوم نظامى : يکان محاصره شده”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه beleaguer
beleaguer محاصره کردن ،احاطه کردن
Read More »ترجمه کلمه beldame
beldame پيرزن( زشت)،زن اخمو و پرحرف ،مادربزرگ
Read More »ترجمه کلمه beldam
beldam پيرزن( زشت)،زن اخمو و پرحرف ،مادربزرگ
Read More »ترجمه کلمه belcher
belcher دستمال گردن با زمينه ابى و خال سفيد
Read More »ترجمه کلمه belch out or of forth
belch out or of forth پشت سر انداختن
Read More »ترجمه کلمه belch
belch اروغ زدن ،مانند اروغ بيرون اوردن ،بازور خارج شدن( مثل گلوله از تفنگ)،باخشونت ادا کردن( مثل فحش و غيره)،بشدت بيرون انداختن( با outيا)forth ،اروغ
Read More »ترجمه کلمه belaying-pin
belaying-pin (چوب ياميخ ) مهار
Read More »ترجمه کلمه belayer
belayer “حمايت کننده( کوهنوردى) ورزش : حمايت کننده”
Read More »ترجمه کلمه belay on
belay on “علامت با طناب در حمايت( کوهنوردى) ورزش : علامت با طناب در حمايت”
Read More »